محل تبلیغات شما

سلام دوستان ناهید هستم همسفر امید؛ 

 سلام به استاد بزرگوارم و همه‌ی خواهران هم لژیونی عزیزم. می‌خواهم  دل نوشته‌ام را که به حال خوش رسیدم،بخوانید. روزی که به رهایی رسیدیم واقعا از بهترین روزهای ‌زندگی‌ام بود و خیلی خدا را شکر می‌کنم که زندگی دوباره به ما داد. ببخشید که دیر دست به قلم برداشتم. نمی‌توانستم به آن روزها فکر کنم، خیلی شرایط سختی داشتیم با مسافرم، نمی‌توانستم حرف بزنم ،هر حرفی می‌زدم  مسافرم دعوایم میکرد،سر چیزهای بیخودی کتک می‌خوردم.

کارگاه آموزشی همسفران؛ D.SAP

سردی که به گرمی تبدیل شده

سوالات آزمون همسفران

حال ,خیلی ,نمی‌توانستم ,ناهید ,سختی ,داشتیم ,که به ,به حال ,کنم، خیلی ,فکر کنم، ,روزها فکر

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چکامه بر دوش هیئت حضرت فاطمة‌ الزهراء سیدة‌ النساء العالمین سوره محمد kwahobsomac Julie's game Lindsay's memory آبی تر از دریاها وی ام ویر در آلماشبکه پرداز فایل اکی مرجع فروش و خرید انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... پذیرش تحصیلی دانشگاههای ترکیه