دیگر خسته و درمانده از تغییر این شب و ترس هایی که مرا در گذشته و اوایل سفر تهدید می کرد،شاید این درد مشترک همه ما باشد.
ناگهان جرقه ایی در ذهنم زده شد که میگفت:شاید نتوانم این تاریکی را پایان بخشم،ولی میتوانم به مکان دیگر سفر کنم که دیگر تاریکی وجود نداشته باشد،سپس شروع به آماده شدن برای مکان دیگر شدم اما ترس بر آن غلبه کرده بود.
تاریکی ,سفر ,مکان ,نداشته ,باشد،سپس ,بخشم،ولی ,مکان دیگر ,شروع به ,باشد،سپس شروع ,نداشته باشد،سپس ,وجود نداشته
درباره این سایت